رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

سفر

خداحافظ دوستان خوبم دارم میرم مسافرت یک جای خوب  کجا نمیتونم بگم .بای بای

ولی هر جا که باشم به یادتون هستم واونجا جاتون را خالی میکنم وبه جای شما حسابی خوش میگذرونم .

این مدت ممکنه نتونم بیام نت میخوام از همه مشغولیات این دنیای مجازی خودم را رها کنم وفقط خوش باشم.

حالا شما درباره هر چی دوست داشتید بیاین بنویسید اگر هم میخواستید یک خاطره از سفرتون بزارید .

برگشتم  خاطره سیب دزدیم را براتون مینویسم بعدا هم میام  کامنت ها را جواب میدم .

الان هم خیلی کار دارم از صبح تا حالا اینقدر کار بیرون وداخل خونه کردم که نگو .اوه

 ما خانم ها گناه داریم ببخشید قاطی پاطی شد خودم هم نفهمیدم چی مینویسم .

لطفا دوستان عزیزیکه شب ها تو نت چادر میزنند مواظب وبم باشن که بدون من نترسه قهقهه

ممنون از همه شما دوستان گلم دوستون دارم .

به امید دیدار

حرف دل

نه خبربود  و نه ماجرای خاصی که بنویسم .

همه چی آرومه برای همین گفتم چند جمله بنویسم شما هم نظرتون رادرباره اش بگین .

1- دلهره هایت را به باد بسپار

اینجا دلی هست که برای آرامشت دستی به آسمان دارد


2- از خداوند چیزی را برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچ کس نگنجد


3-اگر مهربانی یکی از درس هایمان بود

بی شک تو شاگرد اول می شدی


4-پرسیدند دوست بهتر است یا برادر ؟

گفت: ما در انتخاب برادر نقشی نداریم

اما دوست برادریست که خودمان انتخاب میکنیم


5-دنیا قانون باورها ولیاقت هاست

باور من این است که تو لایق بهترین ها هستی

ره نوشت :هر کس هر چی دوست داره بیاد بگه حتی دردل اینجا گوشی هست که دردل ها را میشنود ببخشید فقط همین در دسترسه


روز پدر مبارک

ولادت حضرت علی(ع) وروز پدر بر همه مردان وپدران خوب ایران مبارک باد

پدرم نیست تا دستان پر مهرش را ببوسم وروز پدر را بهش تبریک بگم

 ولی این نامه عاشقانه را به مناسبت روز پدرتقدیم میکنم به همسر عزیزم  او که دعا میکنم خداسایه  مهربانش را بر سر من وفرزندانم نگه دارد 

البته این هدیه وبیش است هدیه مخصوصش را به موقع به او میدم.

جان جانانم امروزفرصتی دست داد تا برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی وبه حرف هایم گوش دادی و در آغوشم گرفتی وبا من شریک شدی وبه من اعتماد کردی وبه فکرم بودی و وسایل راحتی و آسایش مرا فراهم کردی  وبرایم شادی آوردی وهر زمان که به تو احتیاج داشتم در کنارم بودی و مرا دلداری دادی وبرای همه  دوستت دارم  هایی که گفتی وتحسینم کردی ودر چشمانم نگریستی وگفتی که زیبا هستند وصدای قلبم را شنیدی از تو سپاسگزارم .

وبدان که لبخند من به تو یعنی عاشقانه دوستت دارم

آغوش من به روی تو همیشه باز است وگوش هایم برای شنیدن حرف هایت آمادگی دارد .

من کتابی گشوده برایت خواهم بود فقط کافی است چیزی از من بخواهی بلافاصله از آن تو خواهد بود .

در دنیا تو از هر کسی برایم مهمتری همیشه پشتیبانت خواهم بود

تو شادی بخش وجود منی مخصوصا زمانی که لبخند میزنی .

من همیشه برای تو اینجا هستم و تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری .

ای پادشاه قلبم با تو من خوشبخت ترین پرنسس روی زمینم اما بی تو همان سیندرلای کفش کتانی میمانم .

همراهیم کن از امروز تا ابد در جستجوی ساحلی آرام خواهم بود که بتوانیم در آن نغمه سرایی کنیم

عشقم روزت مبارک

ره نوشت:من بلد نیستم کتابی بنویسم خیلی ساده وبه زبان خودم حرف دلم را به همسر عزیزم زدم وفکر کنم که هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند

تلخ همچون زهر

داشتم سعی میکردم  که آن خاطره تلخ را به ته  ذهنم بفرستم نمیگم فراموش کنم چون حالا حالا نمیتونم فراموش کنم .

رفتم به وب یکی از دوستان یک پستی درباره دروغ دیدم ویاد آن دروغ بزرگ افتادم و بانی آن واعصابم به هم ریخت از دروغ متنفرم هیچ چیز مثل دروغ نفرت انگیز نیست

هیچی نمیتونم بگم جز اینکه خدا به من کمک کنه که این اتفاق تلخ را فراموش کنم وآن فرد بفهمه که چه به سر من آورده.

من خوبم فقط اینها خود گویی های ستوده  بود که باید میگفت

بچه شتر ومامانش

ببخشید این شتره آب دهن پرت میکنه مامانش بهش تربیت یاد نداده وبرای اینکه داریم در موردش جک میگیم عصبانی شده

بچه شتر: چند تا سوال برام پیش آمده است. میتونم ازت بپرسم مادر؟

شتر مادر: حتماً عزیزم. چیزی ناراحتت کرده است؟
بچه شتر: چرا ما کوهان داریم؟
شتر مادر: خوب پسرم. ما حیوانات صحرا هستیم. در کوهان آب و غذا ذخیره میکنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمیشود بتوانیم دوام بیاوریم
بچه شتر: چرا پاهای ما دراز و کف پای ما گرد است؟
شتر مادر: پسرم. قاعدتاً برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن این مدل پا را داریم بچه شتر: چرا مژه های بلند و ضخیم داریم؟ بعضی وقتها جلوی دید من را میگیرد
شتر مادر: پسرم. این مژه‌ های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشمهای ما را در مقابل باد و شنهای بیابان محافظت میکنند
بچه شتر: فهمیدم. پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان هستیم. پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشمهایمان در برابر باد و شنهای بیابان است
بچه شتر: فقط یک سوال دیگر دارم
شتر مادر: بپرس عزیزم
بچه شتر: پس ما در این باغ وحش چه غلطی میکنیم
؟

حالا شما چه نتیجه ای از این داستان میگیرید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ص

ره نوشت 1:از یک نفر میپرسندچرا رو پرچم دزدان دریایی عکس یه کله با ضبدر کشیدن؟ جواب میده: یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع

ره نوشت 2:به خاطر گران شدن انواع گوشت توصیه میشه از گوشت شتر استفاده کنید البته اگر گیرتون اومد شکلک های ِ هلن

اراجیف بافی های ستوده

سلام به همه دوستان گلم ممنون از اینهمه لطفی که داشتید واقعا در این دنیای پر از دورنگی ونامهربانی داشتن دوستانی خوب مانند شما کیمیایست که با هیچ چیز نمیتوان عوض کرد .راستش نه حوصله آپ کردن داشتم ونه دوست دارم در مورد موضوعی که من را از اینجا بریده حرفی بزنم به نظرم سکوت سرشار از ناگفته هاست وناگفته ها پر بها ترین داشته هاست . 

میان هزاران دیروز ومیلیون ها فردا فقط یک امروز هست ومن میخوام این امروز را داشته باشم به جای اینکه از وقت خودم وزندگیم وحتی بازی با بچه هام بزنم وبیام تو این دنیای مجازی وچیزهایی را ببینم که اعصابم را خط خطی کنه ترجیح میدم کتاب ومجله بخونم با خدا بیشتر مناجات کنم وبا پسر هام بازی کنم همون کاری که توی این مدت کردم .

نمیدونید چه لذتی داره تو این هوای گرم تو خنکی خونه ات یک مجله بگیری دستت ویک ظرف پر از گوجه سبز بذاری کنارت وراحت رو مبل لم بدی وشروع کنی به خوندن بدون اینکه از فکر کردن به کارهای  همسری ناراحت بشی من که عاشق این تابستون ها هستم مخصوصاخواب نیمروزش.

این پایین یک مطلب میذارم اگر دوست داشتید بخونید اگر هم میلتون نکشید که نخونید


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

ره نوشت1:این شب جمعه لیله الرغائب(شب آرزوهاست) چشمات را ببند وآروم بگو خدایا من عاشق توام وبه تو نیاز دارم به قلب من بیا .امید که از باغ دعاهایتان یک سبد گل هدیه بگیرید به یاد من هم باشید التماس دعا .

ره نوشت2:دریا باش تا اگر کسی به سویت سنگ پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی. دارم تمرین میکنم که دریا باشم مطمئنم که موفق میشم چون به اراده خودم ایمان دارم


برداشت آزاد بدون دلسوزی

 دوست دارم حرف دلم را بزنم حرفی که مدتهاست تو دلم مونده وداره غمباد میشه واگر ادامه پیدا کنه فکر کنم به دیوانگی یک معلم (ستوده )منجر میشه .

دیگه مغزم وعقلم توان نداره کارهای بعضی ها عذابم میده ومثل سوهانی روحم را آزرده میکنه ونمیتونم هضم شون کنم

من در عین حال که زنی قوی، شوخ وخندانی هستم ولی روح بسیار حساسی دارم وبعضی کارها را نمیتونم تحمل کنم

دوست دارم اینجا را برای همیشه ترک کنم ولی نمیشه .

ایکاش هیچ وقت با اینجا آشنا نمیشدم .

ایکاش هیچ  وقت رهگذری نبود وخاطراتی نبود

من دیگه نمیدونم چی بگم شما هر چی دوست داشتید بیان وبگین اینجا آزادی کامله .

هر چی میخواهد دل تنگت بگوولی نصیحت نه

یک خاطره از مدرسه

یک دوست پیشنهاد داد که حالا که سال تحصیلی داره تموم میشه هر کس خاطره جالبی از دانشگاه یا مدرسه داره(حال یا گذشته) بیاد بگه تاهمه استفاده کنند البته خاطره باید خلاصه باشه که دوستان بتونند به راحتی بخونند


 اولین خاطره را خودم شروع میکنم .

ترم اول سر جلسه امتحان خودم بود وتودفتر نشسته بودم تا برای رفع اشکال احضاربشم سالن آروم بودمنم برای شستن دست ها وارد دستشویی شدم همینکه در دستشویی راباز کردم یک موش گنده ای جلوم سبز شد من را میگی یک جیغ بنفشی کشیدم ودررفتم مدیراز دفتر اومد بیرون وگفت چیه بازموش دیدی (یک خاطره از مدرسه موشها) 

ره نوشت :امروزمراقب امتحان تاریخ کلاس دوم ها بود یک برگ تقلبی گرفتم اما دلم نیومد به دفتر بگم برای اینکه از امتحان محروم میشد .یاد تقلبی خودم افتادم