رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

ولنتاین

دیروز ولنتاین بود و مثل همیشه روز عشاق جوان وتازه .

ولی همسر مهربانم بعد از سالها هنوز ولنتاین عشقمان را هدیه میده.

او مدتیست که غیر از کار شاعری قدم در دنیای کار گرافیک گذاشته وهر روز کارهای تازه ای برام میاره

امروز هم این هدیه زیبا را به مناسبت ولنتاین بهم هدیه داد دوست داشتم شما هم دست کار همسر هنرمندم را ببینید ونظرتون را بدید مخصوصا کارشناسان این فن

منم این روز را به عشقم تبریک میگم واز جمله به همه شما دوستان خوب وعاشقم


سالگرد عشقمان مبارک باد


این زندگیم لطف ازل بود که امروز چنینست

با تـــو شب و روزم هــمه فردوس برینــست 


هـــــرگز نتوان گفت که من بی تو صـــــبورم

شــــوریده سرم چون نفسم با تو قرینست


بــی تو نشــوم پیـــــر از آن بخــــــت بلــندم

تــــــا چون مـــلکی مثل تو بر روی زمینست


عشــــــق تو زلوح دلــــم هــرگز نشود پــاک

برفرق ســــرم عشق تو چون تاج و نگینست


صد بار بگفــــتم سخن از عشـــــق ولی بـاز

می گــــویم ومی گـــویم وهـر بار همینست


امروز 11 سالگرد پیوند عاشقانه وآسمانی ماست و منم این شعر را تقدیم میکنم به همسر عزیزو مهربانم .به خاطر همه چیز از او تشکر میکنم و ومی گویم عاشقانه دوستش دارم وهمیشه تا بی نهایت با او هستم .

دوستت دارم عشقم 

ستوده نوشت :دوستان این شعر سروده خودم هست


خنده هایت

نامه عاشقانه همسرم  به من

این نامه عاشقانه همسرم به من را گذاشتم تا روحیه دوستانم به خاطر نوشتن اون پست پایینی عوض بشه .

این گل زیبا را تقدیم میکنم به تک گل زندگیم که بیشتر از همه دنیا دوستش دارم وهمیشه برای سلامتیش دعا میکنم

میدانم تو تمام وجودم را دوست داری از خنده های دلربایم  گرفته تا چشمان زیبایم همه اینها فدای تو جانم

حس خوبی است این خیال نازنینت

به سر دردهای کاری ام تسکین میدهد.

وقتی به خنده هایت فکر میکنم انگار نقشی متفاوت در شاهکار خداوندی می بینم

تندیس خنده ات ، در میدان ذهنم ترافیک پر ازدحام افکار را سیال و روان میکند.

خنده هایت امید را پروار میکند.

آرزو را پرواز میدهد.

آشیانه را آذین می بندد.

و جوجه های گرسنه و شلوغ زندگی را اشتیاق می افزاید.

همیشه گوشه آن خنده هایت جایی برای نشستن من پیدا می شود.

چای داغ با قند لبانت چه می چسبد وقت غروب

وقتی که از کمند کار می گریزم و به آشیانه گرم و نرم نگاهت پا میگذارم

همیشه دوست داشته ام به لبهایت تلنگری از سر شیطنت بزنم

و تو انگار که هیچ نمی دانی در این بازی من

نقش فریب خورده ای را بازی میکنی که از شاخه های باغش سیبی را کودکی تیزپا دزدیده باشد.

خدا را شکر

هنوز خنده های فریبنده ات ماهرانه بر اندک چروک زنانگی ات چون شوالیه ای پیروز قامت علم کرده اند.

دوستت دارم از لحظه ای که ناغافل شکار نگاهت شدم تا امروز که غلام خنده هایت.

شیوه ی نامه نگاری این است  که سلام را ابتدا میکنند

اما این نامه  شروعش از اینجاست دلبندم!

پس

سلام بر خنده های همیشه شکوفه بارانت


ره نوشت :از قدیم گفته اند جواب ابلهان خاموشی ست

آهنگ جدید

اینم آهنگ جدید وبم که تقدیمش میکنم به همسر عزیزتر از جانم .


********


این  هم فی البداهه همسرم به من

هوار! هوار! هوار! هوار!    ز یار بوسه می رسد هزار
تو هم بهار بخت خوب ما    بگو به ابر مهر خود ببــــار!


تقدیم به عزیز ترینم
بخاطر  آهنگ زیبای وبلاگش



نگاه زیبایت

   

ماه تابانم!

امروز را به چشمهایت می پردازم

یادت هست آن شبی که چون درویشی رهگذر

خسته و شکسته

و البته تشنه

با کوله باری از تنهایی

کنار چشمه ی چشمانت زانو زدم؟

و چقدر زلال بودند چشمهایت

ورای زلال میشی رنگشان

سنگریزه ها برقص آمده بودند

چه عبادتی بود  آن مناجات  شبانگاهی

هیچ شبی ماه را آنقدر کم فروغ ندیده بودم

مغناطیس نگاهت سلولهایم را به کام خود می بلعید

نگاهم به در رنگ پریده تان چسبیده بود و کنده نمی شد

آنها را چون کودکی لجوج

شیون کنان کشان کشان با خود بردم

اما دلم روی آن درخت توت در خانه تان

نشست و هرگز با من بازنگشت

ره نوشت :دیروز تولد آقا مقداد عزیز نویسنده وب ترنج بود همین جا به این دوست عزیز تبریک میگم وبرایش سلامتی وطول عمر را آرزو میکنم .

و روز عشاق را بهمه عاشقان دنیا از جمله عشق خودم تبریک میگم .

دل نوشته هایی برای من

سلام دوستان خوبم!

از حالا به بعد میخوام یک موضوع جدیدی به عنوان (دلنوشته هایی برای من) به وبم اضافه کنم که نامه های همسرم است برای من. این هم اولین دلنوشته او به من. 

 

خواستی تا چیزی بنویسم

چه بگویم؟

من که سکوتم نیز ترا می ستاید

زبان من

           چشمان من

                         و دستان من

از تو میگوید

           تنها ترا می بیند

                         و هماره ترا میخواهد

دل نوشته های من

سلام نسیم است به گلبرگهای لطیفت

گل سرخ من!

مرا به باغچه ات دعوت کرده ای

با شوق آمده ام

اما حضور مرا

فقط اجابتی بدان

              برای

              رقص با قاصدکها

              پرواز با شاپرکها

              در کنار غنچه های شاداب وبلاگت

مرا باغبانی رهگذر در باغ رهگذر خود بدان!