رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

گم شده در خود

مدت هاست به خود میاندیشم... در بیداری ودر خواب ...

خود را گم کرده ام... به دنبال ستوده به هر سو نظر میکنم... تا شاید نشانی از او بیابم ...

چقدر این روزها دلتنگ خود هستم ...سردرگم وگیج به خود ورفتارهایم فکر میکنم ....

یک سال دیگر هم گذشت... ومن یک سال بزرگتر شدم اما... هنوز مانند کودکی گاهی قهر میکنم با خود ...حرف نمیزنم ،نمیخندم، ناعادلانه قضاوت میکنم ونکته بین وزود رنج میشوم ...

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به فکر فرو میروم تا دلیل این رفتارها را بیابم ... باید بیابم این گم شده در خود را....

باید قبل از انکه زمان از دست برود خود را به آنجا که میخواهم برسانم ...

خوب است انسان نگاهی به پشت سر  نگاهی بیندازد وعمرهای رفته را ببیند وبه خود  ورفتارهایش فکر کند .


نمیتوانم بی تفاوت نسبت به خود باشم باید سعی کنم مانند نسیم که خود را عادلانه میان گلها تقسیم میکند عادل باشم ...