رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

نگاه زیبایت

   

ماه تابانم!

امروز را به چشمهایت می پردازم

یادت هست آن شبی که چون درویشی رهگذر

خسته و شکسته

و البته تشنه

با کوله باری از تنهایی

کنار چشمه ی چشمانت زانو زدم؟

و چقدر زلال بودند چشمهایت

ورای زلال میشی رنگشان

سنگریزه ها برقص آمده بودند

چه عبادتی بود  آن مناجات  شبانگاهی

هیچ شبی ماه را آنقدر کم فروغ ندیده بودم

مغناطیس نگاهت سلولهایم را به کام خود می بلعید

نگاهم به در رنگ پریده تان چسبیده بود و کنده نمی شد

آنها را چون کودکی لجوج

شیون کنان کشان کشان با خود بردم

اما دلم روی آن درخت توت در خانه تان

نشست و هرگز با من بازنگشت

ره نوشت :دیروز تولد آقا مقداد عزیز نویسنده وب ترنج بود همین جا به این دوست عزیز تبریک میگم وبرایش سلامتی وطول عمر را آرزو میکنم .

و روز عشاق را بهمه عاشقان دنیا از جمله عشق خودم تبریک میگم .