رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

با ما هم بلوتوث بازی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  

 

 

قشنگن نه !عکس ها را میگم فکر میکنید اینها از طرف کی هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟ 

دیروز آخرای زنگ که دانش آموزان داشتن استراحت میکردن ومنم داشتم با یکی از دوستانم  با گوشی چت میکردم وبلوتوث گوشیم هم روشن بود دیدم یهو عکسی فرستاده شد حرفی نزدم ودریافتش کردم .

بعد از چند دقیقه دومی وسومی وچهارمی فرستاده شد .

سرم را بلند کردم با اخم  گفتم  بلو توث نفرست وگرنه به خاطر آوردن موبایل سر وکارت با مدیره .

به هر حال دیگه فرصت نکرد بفرسته چون زنگ تفریح شد .

می بینید چه دانش آموزان با حالی دارم . 

ره نوشت : زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس، چه لطیف است حس آغازی دوباره

و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن، شیرین است امروز روز میلاد تو، روزی که تو آغاز شدی

دلبندم ،نور دیده ام تولدت مبارک

یک راهی بهم پیشنهاد کنید؟

بلاخره امتحان های دانش آموزان تمام شد وما دوباره تشریف بردیم مدرسه .

وای دوباره باید قیافه آن تنبل ها را ببینم

دیگه موندم تو کار خودم که چطوری میتونم تو این ترم جدید این خانم ها را بالا بکشم.

همیشه به خودم میگفتم چرا معلم ها تصویر بدی از  بچه های هنرستان های کار ودانش دارن اما الان خودم هم به این نتیجه رسیدم که درست بوده.

دلیلش هم این که من یک نمونه سوال به هر دو مدرسه (دبیرستان و هنرستان )دادم ونتیجه این شد:

کلاس های سوم ریاضی وتجربی دبیرستان  همه با نمرات بالا قبول شدن . 

اما این خانم ها ی کار ودانش به زور انفاق تونستن نمره قبولی بگیرن

اولش تصمیم گرفته بودم تو این ترم جدید دیگه نمونه سوال با هاشون کار نکنم و بذارم  اذیت بشن تا یاد بگیرن درس بخونن ومجبورشون کنم  بیان والتماس کنن که بهشون سوال بدم .

اما دیدم این جوری که دیگه باید فاتحه درسم را بخونم وهمشون را دوباره تو شهریور ببینمشون. 

الا موندم که با این تنبل خانم های سر به هوا که عشقشون اینه که ذاغ سیاه پسر ها را دم مدرسه چوب بزنن وفقط سر کلاس بیخیال بشیننو تو هپروت سیر کنن چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

اما یک چیز را میدونم که این ترم باید یک طوری حالشون را بگیرم که وقتی با من کلاس دارن شبش از ترس درس نخوندن خوابشون نبره 

هرچند تو اینم شک دارم که این دختر های سرخوش حواسشون بیاد سر جاش

خدایا نجاتم بده از دست این تنبل خانم ها !  

به نظر شما راه حل این مسئله چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

دردسر بی مسولیتی دیگران

امروز رسمادبیرستان تعطیل شد .  البته خوش به حال دانش آموزان شد وگرنه ما معلم ها که باید در هر شرایطی بریم چون مدیران نمیتونند ببینند که ما یک روز بیکار باشیم  برای همین بیشتر انها جلسات ماهانه مدرسه را میذان توی این روز که ما مجبور بشیم بریم مدرسه .

هر چند من که برام فرقی نکرد که تعطیل شدیم چون باید برم تقویتی آن هم نه دانش آموزان خودم بلکه دانش آموزان یک خانم معلم دیگه  که سر کلاسش تمرین ها را به بچه ها نمیداد وحالا چون من سوالات را طرح کردم وبچه های آن خانم جواب تمرین ها را ندارن من از دیروز تا همین امروز مجبور شدم کلاس به کلاس برم وجواب ها را به بچه ها بگم چون دلم میسوزه که شاگرد های زرنگ به خاطر بی مسئولیتی یک نفر نمراتشون پایین بیاد البته برای شاگرد تنبل ها که فرقی نمیکنه

نمیدونم این معلم ها ساعت کلاس را چه جوری میگذرونند وقتی سر کلاس تمرین حل نمیکنند پس چیکار میکنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

من خودم به دانش آموزام جزوه دادم، کلی سوالات را باهاشون کار کردم ، با این حال میترسم که امتحانشون را خوب ندن با اینکه از امروز تا امتحان من 4 روز تعطیل هستن و قول دادن که درس بخونند اما دانش آموزان همیشه دقیقه نود هستن .

براشون دعا میکنم که امتحانشون را عالی بدهندتا این خانم مدیر این قدر بهشون نگه درصد قبولی درس من تو(ناحیه) پایینه .

چه میشه کرد اینم از شانس منه .

مدیریت با دخالت فرق داره

هنوز هم خیلی عصبانی وناراحتم .هنوز هم نمیدونم چه فکری کرده بود که اونجوری وارد کلاسم شد .

مدیرم را میگم امروز سر کلاس نشسته بودم ومنتظر بودم که زنگ تفریح بخوره 5دقیقه هم از زمان خودش گذشته بود زنگ نخورده بود که یک هو دیدم در کلاسم باز شد ومدیر وارد شد .

خوب بچه ها ومن به احترامش بلند شدیم .بعد دیدم روکرد به من وگفت چرا بچه ها اینجوری هستن .

چرا این خانم سرش را گذاشته روی میز وخلاصه شروع کرد به ایراد گرفتن .

من چیزی نگفتم وفقط نگاهش کردم  تا زنگ خورد اما از شدت ناراحتی وعصبانیت میخواستم بترکم .

بعد از زنگ رفتم سراغش وگفتم خانم فلانی شما به چه حقی اومدین سر کلاسم واین حرفها را زدین شما چیکار دارین که من کلاسم را چطور اداره میکنم کلاس خودمه وهر طور دوست دارم رفتار میکنم .

خلاصه هر چی خواستم گفتم اما محترمانه .

مدیر تعجب کرده بود وهمکار هام همه ساکت گوش میدادن فکر نمیکرد اینطوری حالش را بگیرم . 

هر چند کلی دلیل وبرهان آورد که من منظوری نداشتم واین ها قوانین جدیدی که توی جلسه گفته شده وچون شما نبودید خواستم سر کلاس بیام وبگم و از این حرف هااما من نتونستم قانع بشم.

اینها را گفتم تا دفعه دیگه نیاد سر کلاس من یا هر کس دیگه ای اینجوری بیخود ایراد بگیره چون من به اندازه کافی برای بچه ها زحمت میکشم حتی تونستم دانش آموزان ضعیف را بالا بکشم ونمرات انها را درحد ۱۶بیارم ایشون فکر میکنند من تازه کارم نه اینکه از همه جوانترم . 

در هرحال ایشون حق نداره توی کار معلم دخالت کنه همانطور که ما توی کارهای مدیریت او دخالت نمیکنیم . 

خلاصه حرفم را زدم به نظرتون کار خوبی کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

موش ماشینی

   

دبیرستانی  که در آن درس میدم نوسازه وهمین اول مهر افتتاح شده  هنوز بعضی از قسمتهاش باید تکمیل بشه از جمله گذاشتن در پوش فاضلاب هاش (داره ولی انقدر بزرگه که یک آدم هم از توش رد میشه) ظاهرا چند روز قبل وقتی که مدرسه تعطیل میشه یکی  از همکارام سوار ماشین که میشه می بینه یک چیزی زیرپاش وول میخوره نگاه که میکنه میبینه یک موش زیر پاش جلوی پدال ایستاده این را که می بینه کلی جیغ میزنه و خودش را از ماشین میندازه بیرون. موش بیچاره هم از جیغ وحشتناک دوستم فرار میکنه. حالا بماند که بعدش چی شد. فقط از اون روز همکارم دیگه ماشین همراش نمیاره.

دبیرستان که تعطیل شد من و یکی از همکارام که ماشن داشت می رفتیم طرف ماشینمون که همکارم گفت: میدونی خانم فلانی که ساعت قبل وقتی میخواست سوار ماشینش بشه، در ماشین را که باز میکنه میبینه یک موش از پشت ماشینش میاد بیرون. این را که گفت منم همه درهای ماشین را باز کردم وبعداز یک بازدید کامل با احتیاط سوار شدم .

حالا بگین اگر شما موقع رانندگی در یک جای شلوغ آقا موشه را ببینید چیکار میکنید؟

فقط خدا کنه هیچ وقت این اتفاق برام نیفته وگرنه نمیدونم چیکار کنم .