رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

اگر بودی عزیز دل .

اگر بودی در برابر چشمهای تشنه ام آنقدر تماشایت می کردم تا از سوز عطش جان می دادم .

زیرا که تماشای تو چون خوردن آب دریاست ،

که هر چه ،تشنه کام غافل می خورد تشنه تر می شود.

اگر بودی در فاصله بازوان خالی ام ،

آنقدر ستاره از لبانت می چیدم تا آسمان به من حسادت کند. 

اگر بودی چون گردی به رقصان می آمدم ،

چون اشکی به جوش می آمدم وچون آهی به ناله می آمدم .

می رفتم در پیش دریا و ا و را در آغوش می گرفتم ، می رفتم بر قله کوه و ماه را بوسه باران می کردم .

اگر بودی اینجا بهار بود ،نسیم رویش بود ،فرش چمن بود ،آسمان سبز ،زمین سبز،و دلها سبز بود .

اگر بودی زمان را زنجیر می کردم و قضا را در بند می نمودم وگردون را گردن می شکستم

تا زهر جدایی و فراق در کام وپیکر من نریزد . 

روی دست و پای تو می افتادم وبا التماس ترا به ماندن دعوت می کردم. 

اگر بودی چه ها که نمی کردم .