هنوز هم نمی تونم رفتن نابهنگامت را باور کنم .دلم پر از غصه است .
آنقدرگریه کرده ام که نفسم بالا نمیاد چطور جای خالیت را ببینم خواهر عزیزم .
چگونه فراموشت کنم وقتی به هر سو می نگرم ترا درژرفای آن می بینم .
وقتی دردم دوری از تماشای بلندای توست .
به چه اندام وقدی رعنا درمانش کنم جز قد واندام متناسب وموزون تو.
ای عزیز دل :
کاسه چشمم لبریزاز اشک وکوزه قلبم لبریز از غم است .