چقدر از خودم خجالت کشیدم برای اولین بار بود که مجبورر شدم
اینطوری امتحان ضمن خدمت بدم .
حدو25 روزپیش برای ما از طرف آموزش وپرورش یک دوره غیر حضوری 20 ساعته ضمن خدمت گذاشتن وقرار شد که کتابی را که معرفی کردن بخونیم وامتحان بدیم .
اما هر چی تو کتاب فروشی های شهر را گشتیم این کتاب پیدا
نشد فقط عده کمی از همکارانی که سال 84 این کتاب را امتحان داده بودن اونو داشتن
وبقیه نه .
منم چند روز قبل تواینترنت پیداش کردم ولی حجمش زیاد بود
ووقت خوندن نداشتم تا اینکه یکی ازدوستان گفت که بگرد دنبال خلاصه اون ومنم بلاخره
پیداش کردم ودر آخرین لحظات یعنی دو روز قبل به دستم رسید .با چه مکافاتی اون
رو خوندم ودیروز رفتم که امتحان بدم .
شده بودم مثل دانش اموزان شب امتحانی صبح زود بلند شدم و بقیه جزوه را خوندم
سرجلسه امتحان دیدنی ها بود همکاران همه دونفره رو نیمکت نشسته بودن واونهایی هم که کتاب داشتند کتاب ها را آورده بودن سر کلاس .
وقتی سوالات را دادن همه به همدیگه نگاه میکردن وبا صدای بلند از هم میپرسیدن واونهایی هم که بلد بودن با صدای بلند جواب ها را میگفتن امتحان openbookبود
یک وضع خنده داری بود حتی خود مراقب هم کتاب را باز کرده
بود وداشت پاسخ نامه را جواب میداد .
منم هر چی بلد بودم از خودم زدم ولی چون خلاصه کتاب را خونده بودم بعضی سوالت را نداشتم ومجبور شدم که از صدای دیگران استفاده کنم
جالب بود وقتی از طرف اداره برای بازدید اومدن همه ریلکس کتاب ها باز کرده زل زده بودن به آقایون یکی از آقایون درگفت میبینم که مراقب اینجا هیچ کاره است .
منم گفتم اگر میدونید با خودتون ببریدش دفتر بلاخره هیچ کس از رو نرفت وبا کمال جرات نشستیم وتقلبی کردیم و حتی مجبور شدیم پاسخ نامه بگیریم تا خط خوردگی تقلبی مون را لو نده .
ره نوشت1 : این نوشته برای دانش آموزان بد آموزی داره لطفا
دانش آموزان از خوندن آن پرهیز کنند
ره نوشت 2: حالا احساس دانش آموزان درس نخون را سر امتحان درک میکنم که به هر تخته پاره ای برای تقلبی متوسل میشن .
ره نوشت 3 : من نمیخواستم تقلبی کنم چون از این کار خیلی بدم میاد گوش هام خودشون جواب ها را میشنیدن
ره نوشت 4:کارم را اصلا توجیح نمیکنم میدونم زشت بود ولی خب چاره ای نبود بدون کتاب امتحان دادن همینه دیگه