رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

هدیه های رهگذر


رهگذر بودم و چون ابر دوان
ناگهان رعد به من گفت بمان

مثل باران همه جا پنجه زدم
گوشه ی باغچه ای خانه زدم

هر که امد نفسی تازه دمید
همنفس گشت و به من داد امید

گرچه همچون گل و پروانه شدیم
دوستانی همه جانانه شدیم

دوستانی همه چون آب روان
همدلانی همه همقیمت جان

کلبه ام را همه شان شمع شب اند
نامشان در دل و هم ورد لب اند

رهگذر محفل خوبان دل است
صاحبش چون شکر و چون عسل است

رهگذر منزل هر رهگذر است
دوستانش همه دم در نظر است

     

    


ره نوشت:این شعر هدیه وسروده همسر عزیزم است به مناسبت یک سالگی رهگذر ومنم تقدیمش کردم به همه دوستان خوبم .

ودومی هدیه نسرین عزیزم وسومی هم نازنین مهربانم .

فریناز خوبم هم یک کد آهنگ برام گذاشت که فرصت نکردم بذارم ولی در اولین فرصت میذارم

از همه دوستان خوبم تشکر میکنم وبه دوستی با آنها افتخار میکنم