رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

دختر پاییزم

عاشقتم پاییز،بویت را حس میکنم صدای قدمهایت را میشنوم واز اینکه مانند عروسی زرد پوش خرامان میایی خوشحالم .باران هایت را دوست دارم و از خیس شدن در بارانت فرار نمیکنم

دختر پاییزم ،وجود تو به من حس زندگی میبخشد مانند کودکی شده ام که با شنیدن قدم های مادرش به هیجان آمده

عاشق نشستن در آفتاب بی جانت هستم که دزدکی از پنجره اتاق به درون سرک میکشد و درنیم روز جمعه در آن مینشینم و با خالقم مناجات میکنم .

حس اضطراب وخوشحالی به من می دهی مانند دخترکی هستم که تازه به دبستان پای میگذارد

دختر پاییزم اما دلم بهاریست از خنده دانش اموزانم به وجد میایم با خنده هایشان میخندم وبا شیطنت هایشان شیطنت میکنم .

عاشقتم پاییز تو حس اول بودن ،برنده بودن واینکه ستوده ای میشوم که میتواند هر کاری را انجام دهد به من می بخشی

غیر ممکنی برای ستوده نیست واین همه از وجود توست پاییز .

دوستت دارم ازحالا خود را برای ورودت اماده کرده ام تا با شادی تو را در آغوشم بگیرم

 در اغوشت میگیرم تا حس زنده بودن را از دست ندهم خوش آمدی پاییز

**********

ره نوشت : حس میکنم دوستانم گم شده اند حضورشون کم رنگ شده دیگه بلاگ اسکای رنگ گذشته را نداره هیجان زده ام نمیکنه دیگه مثل اون موقع ها با هیجان سراغ وبم نمیام .من با شیطنت کردن با دوستانم خوشحال میشم اما انگار این حس داره از بین میره فریناز که در غارش پناه گرفته مقداد که رفته تا خودش را پیدا کنه وکوروش عزیز که به سفر رفته وخیلی های دیگه که خداحافظی میکنندو این غمگینم میکنه وحس بودن در اینجا را از من میگیره 

 البته من همیشه هستم مخصوصا با داشتن دوستان خوبی مثل نسرین ،آنا ، مریم گلی نگین ها، نازنین ،ویس عزیز،فرفری ،شرقی جون ،ثریا ،سینا ،شبنم ،نیلوفر،ندا ،منتظر وزاغ سفید ،بیتای مهربان ،غوغا ،مهری ،نازی،ویس عزیزمحمد رضا ،مهسا جان،احسان که نیستش ،دریای عزیز وخیلی های دیگه که من همه اونها را دوست دارم