رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

رهگـــــــــذر

اگـــر از وبکـــده ما میگــذری نظری کن ، نظری ده ، بعد برو!

برای تو

باید حرف دل را گفت چه با زبان وچه با نوشتن

همیشه از قصه های تکراری بیزارم

از اینکه مجبور باشم کتابی را که قبلا خوانده ام  یا فیلمی را که دیدیم دوباره بخوانم یاببینم بیزارم.

امااین بار از تکرار قصه گذشته هراسی به دلم افتاده ومی ترسم .

رفتنی آشکار وآمدنی پنهانی .

از این قصه تکراری زخم خورده ام  .باید از اول جوری شروع کرد که برای همیشه ماندنی بود

هر چند قصه ها برای همیشه نمی مانند  مثل آدم ها که یکی میمیرد ودیگری متولد میشود .

یادتان هست روزی که خواهرم فوت کرد گفتید فرزند یکی از دوستانتان متولد شد .

امروز قاصدکی رفت وقاصدکی دیگر متولد شد

پس زندگی با همین آمدن ها ورفتن ها جاری است .

ولی از تومیخواهم  که برای بار دیگر بازی موش وگربه راه نیندازی .

من از این بازی متنفرم .

از اینکه گربه فریب خورده موشی باشم بیزارم .

 اگر هستی ، باش ، اما واقعی وآشکار نه پنهانی و در لباسی دیگر

این را از ته قلبم میگویم .

متاسفمدل شکسته